اما افراد کمتری حاضر هستند که بهای آن چیزی را که می خواهند بدست آورند،بپردازند و این توقع را دارند که بدون تلاش کردن بتوانند اعتماد به نفس خودشان را تقویت بکنند.

در همین ابتدا می خواهم از شما یک سوال بپرسم که برای تقویت اعتماد به نفس حاضرید چه کارهایی انجام بدهید که دیگران حاضر به انجام دادن آن نیستند؟

اگر بتوانید به این سوال جواب بدهید،شاید بتوانم کمک زیادی برای شما انجام بدهم و راه رفته خودم را برای شما بگوییم که از کجا به کجا رسیده ام!

اگر شما نیز علاقه مند هستید که اعتماد به نفس خودتان را تقویت بکنید،حتما تا پایان این مقاله در کنار ما باشید.

گوشه از داستان کمبود اعتماد به نفس من:

شاید بد نباشد که کمی از خودم و شرایطی که قبلا داشتم را برای شما تعریف کنم.

من زمانی که در مدرسه درس می خواندم به یادم نمی آورم که یکبار هم که شده از معلم سوال پرسیده باشم چون می ترسیدم و فکر می کردم که سوالهای ساده ایی باشد و همکلاسی هایم مرا مسخره کنند و از آن طرف چون بسیار خجول بودم نمی توانستم با همکلاسی هایم ارتباط برقرار کنم و به خاطر همین همیشه تنها می ماندم.

خودم را باور نداشتم و دوستانم را همیشه از خودم برتر می دیدم و به خاطر همین خودم را از موقعیت های جدید دور می کردم و فرصت های زیادی را از دست می دادم.

ولی یک روز تصمیم گرفتم که به این شرایط پایان بدهم و اعتماد به نفس خودم را تقویت کنم و کارهایی را انجام دادم که دیگران حاضر نبودند انجام بدهند و این تمرینات باعث شد که اعتماد به نفس من به طور معجزه آسایی تقویت بشود.

البته قصد دارم که تمریناتی را که انجام داده ام را در ادامه برای شما تعریف بکنم تا شما هم بتوانید با استفاده از این تمرین ها اعتماد به نفس خودتان را تقویت کنید.

مشکلات کمبود اعتماد به نفس:

کمبود اعتماد به نفس مشکلات زیادی را به همراه دارد و این مشکلات هم خودشان را طوری نشان می دهند که فکر می کنیم قابل درمان نیستند و آن را به عنوان واقعیت قبول می کنیم.

مثلا نمی توانیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم و به خودمان می گوییم که من یک درون گرا هستم یا من به طور ذاتی این ویژگی را دارم که نمی توانم با دیگران ارتباط بگیرم!

یا زمانی که یک کاری را نمی توانیم در بارهای اول انجام بدهیم،خودمان را سرزنش می کنیم و فکر می کنم که یک عامل بیرونی مقصر این ماجراست.

مثلا زمانی که نمی توانیم حق خودمان را بگیریم ،می گوییم که زمانه این طور شده است و همه دارند حق خوری می کنند.

و دیگر مشکلاتی که اعتماد به نفس پایین برای ما ایجاد می کنند،عبارتند از:

• از فرصت های جدید دوری می کنیم
• نمی توانیم با انسان های دیگر ارتباط برقرار کنیم یعنی در جاهای مختلف برای خودمان پارتی نداریم
• دیگران به راحتی حق ما را می خورند
• همیشه ترس از قضاوت دیگران را داریم که دیگران درباره ما چه فکری می کنند
• نمی توانیم توانایی های خودمان را پرزنت کنیم
• نمی توانیم به شادی زندگی کنیم
• دیگران هر طور که دوست دارند به زندگی ما شکل می دهند
• و از همه مهتر، همیشه با خودمان بد می شویم

اعتماد به نفس چیست؟

برای اعتماد به نفس تعریف های متعددی وجود دارد ولی به نظر من تعریف زیر یک تعریف بسیار جامع تری است

*اعتماد به نفس یعنی داشتن تصور ذهنی مثبت و داشتن مهارت کافی در آن زمینه*

مثلا اگر کسی تصور ذهنیش از فوتبال بازی کردن خوب باشد و مهارت کافی هم داشته باشد در این صورت می توانیم بگوییم که فرد اعتماد به نفس خوبی در فوتبال بازی کردن دارد

یا کسی که در رانندگی هم تصور ذهنی خوبی داشته باشد و هم مهارت کافی داشته باشد در این صورت اعتماد به نفسش در رانندگی قوی است.

اگر می خواهیم که در کاری اعتماد به نفس داشته باشیم باید بین مهارت و تصورت ذهنی مان تعادل ایجاد کنیم و اگر بین این دو تعادلی وجود نداشته باشد،یعنی ما اعتماد به نفس نداریم.

مثلا اگر کسی در فروش مهارت کافی داشته باشد ولی از خودش تصور ذهنی مثبتی نداشته باشد در این صورت اعتماد به نفس، در فروش را ندارد و نمی تواند به خوبی محصولات خودش را تبلیغ کند یا مثلا کودک هفت ساله ای تصور ذهنی اش نسبت به رانندگی عالی است ولی مهارت ندارد در این صورت نمی تواند رانندگی کند یعنی اعتماد به نفس رانندگی را ندارد.

ترس و موفق شدن:

ترس شما چیست؟

برای اینکه ما بتوانیم اعتماد به نفس خودمان را تقویت کنیم باید بدانیم که در چه حوزه هایی اعتماد به نفس نداریم و از انجام دادن آنها می ترسیم.و این ممکن است برای یک شخصی کاملا آسان باشد ولی برای یک نفر دیگر کار مشکلی است.

باید برای خودمان لیست تهیه کنیم و بدانیم که از انجام دادن چه چیز هایی می ترسیم.

مثلا ارتباط گرفتن با انسان های جدید
درخواست افزایش حقوق از مدیر
نه شنیدن از دیگران
سخنرانی در جلو جمع
و….

و بعد از اینکه این لیست را نوشتیم،از خودمان سوال می پرسیم که آیا من در این مورد مشکل مهارتی دارم یا تصور ذهنی منفی از خودم دارم؟

مثلا شاید ممکن است کسی در فروش مهارت های زیادی داشته باشد ولی تصور منفی نسبت به خودش داشته باشد و خودش را باور نداشته باشد که می تواند فروشی را انجام بدهد.

یا مثلا کسی ممکن است که تصور ذهنی مثبت نسبت به بازی فوتبالش داشته باشد ولی مهارت کافی برای این کار نداشته باشد.

باید کاملا برای خودمان روشن کنیم که مسئله من مهارتی است یا تصور ذهنی

یادگیری مهارت در آن زمینه:

بعد از اینکه فهمیدیم مسئله ما نبود مهارت در آن زمینه است،یک برنامه ای را تدارک می بینیم تا بتوانیم مهارت خودمان را در آن زمینه افزایش بدهیم.

برای اینکه ما بتوانیم یک مهارتی را در خودمان پرورش بدهیم اولین گام این است که آموزش ببینم و در دوره ها و کلاس های مختلفی شرکت بکنیم تا بدانیم که اصول اصلی انجام این کار چگونه است.

مثلا اگر از سخنرانی کردن می ترسید و احساس اعتماد به نفس نمی کنید،باید در این زمینه آموزش ببینید که چطور باید سخنرانی را آماده بکنید،چطور ارائه بکنید و چطور اسلاید بسازید،چطور سخنرانی را شروع بکنید و چطور پایان بدهید!

بعد از اینکه آموزش های اولیه را دیدیم،باید آنقدر تمرین بکنیم تا مسلط بوشیم و در نهایت مسیر عصبی همان مهارت را در خودمان ایجاد بکنیم.

اصلاح تصور ذهنی:

اگر مسئله ما تصور ذهنی یا باور های مخرب نسبت به خودمان بود ،می توانیم با چندین روش ،تصور ذهنی خودمان را اصلاح کنیم.

برای اینکه شما بتوانید باورهای خودتان را تغییر بدهید،به شما پیشنهاد می کنم که حتما این مقاله را مطالعه بکنید.

اقدام مهمترین تمرین برای تقویت اعتماد به نفس:

برای اینکه اعتماد به نفس خودتان را در هر کاری تقویت بکنید،باید اقدام بکنید و همان کار را چندین بار تجربه بکنید.

اگر می خواهید که در سخنرانی کردن اعتماد به نفس داشته باشید،باید بروید و در جلو جمع صحبت بکنید هر چند که در بارهای اول ممکن است خراب بکنید.

این خرابکاری روندی از کار است.چون اگر همین الان خرابکاری نکنید،نمی توانید در آینده اجرای خوبی داشته باشید!

و از هر چیزی که می ترسید انجام بدهید،به جای فرار کردن باید به دل ترس های خودتان حمله بکنید و مطمئن باشید که با چند بار اقدام کردن تمام ترس های شما از بین خواهد رفت

حضرت علی (ع) در این باره می گویند:

«هر گاه از کاری ترسیدی،خودت را با آن روبرو کن،زیرا ترس شدید از آن کار،دشوارتر و زیان بار تر از اقدام به آن کار است.»

مثلا من خودم از نه شنیدن می ترسیدم و دوست نداشتم که کسی به من نه بگویید و برای اینکه ترس نه شنیدن را از خودم دور کنیم،به عمد کارهایی انجام دادم که دیگران برای من نه بگویند.

مثلا از دیگران خواستم که با من سلفی بگیریند و از مغازه های مختلف مانند بنگاهی و لباس فروشی ها و… پول خرد کردم که یک کار غیر معمول بود.

شما هم برای اینکه به ترس هایتان غلبه کنید، و اعتماد به نفس تان تقویت شود باید برای خودتان چالش هایی در نظر بگیرید که برای شما بسیار سخت است.

و بعد از اینکه چالش های تان را انجام دادید،خودتان از اعتماد به نفسی که در شما ایجاد شده است،متعجب خواهید شد و دیگر همان انسان سابق نخواهید بود.

و اگر می خواهید برای همیشه با خجولی و کم رویی خداحافظی بکنید و اعتماد به نفس عالی داشته باشید…

منبع : http://submsg.ir/